ڪلامـ - خاطرﮪ شـﮩـدا 13 / 10
کلام : لحظه مرگ ؛ که از آن گریزی نیست برای همه پیش خواهند آمد ، پس چه بهتر که انسان خودش انتخاب گر یهشت شود ، قبل از اینکه مرگ او را انتخاب نموده و فرصت را برایش ضایع کند.شهيد حميد پيراهن سياه
خاطره : تازه وارد بودم. عراقى ها از بالاى تپه ديد خوبى داشتند. دستور رسيده بود كه بچه ها آفتابى نشوند. تو منطقه مى گشتم، يك جوان بيست و يكى دو ساله، با كلاه سبز بافتنى روى سرش، رفته بالاى درخت، ديده بانى مى كرد. صدايش كردم «تو خجالت نمى كشى اين همه آدمو به خطر ميندازى؟» آمد پايين و گفت «بچه تهرونى؟» گفتم «آره، چه ربطى داره؟» گفت «هيچى. خسته نباشى. تو برو استراحت كن من اين جا هستم.» هاج و واج ماندم. كفريم كرده بود. برگشتم جوابش را بدهم كه يكى از بچه هاى لشكر سر رسيد. هم ديگر را بغل كردند، خوش و بش كردند و رفتند. بعدها كه پرسيدم اين كى بود، گفتند «مهدى زين الدين.» شهید مهدی زین الدین
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی
ܓ ✿ ܓ ✿به اميد ظهور حضرت حجة ابن الحسن العسكري (عج) كه صد البته نزديك است ܓ ✿ ܓ ✿
نظرات شما عزیزان: