داستانــــــــــــــ کوتاهــــــــــ
دختر : شنیدم داری ازدواج میکنی....مبارکـــــــ باشهـــــــــــــ...
خوشحال شدم شنیدم...
پسر : ممنون....انشا الله قسمت شما....
دختر : میتونم برای آخرین بار ی چیزی ازت بخوام؟؟؟
پسر : چی میخوای؟؟؟
دختر : اگه ی روز صاحب ی دختر شدی میشه اسم منو روش بذاری؟؟؟
پسر: چرا؟؟
میخوای هر موقع ک نگاش میکنم...صداش میکنم...درد بکشم؟؟؟
دختر : نه...
آخه دخترا عاشق باباهاشون میشند
میخوام بفهمی چقدر عاشقت بودم....
نظرات شما عزیزان: